دنیا از نگاه سه نقطه

گروه فرهنگی سیاسی مطبوعاتی نشریه دانشجویی سه نقطه(پیام نور فیروزآباد)

دنیا از نگاه سه نقطه

گروه فرهنگی سیاسی مطبوعاتی نشریه دانشجویی سه نقطه(پیام نور فیروزآباد)

لوگوی حمایت از غزه

با عرض سلام و تسلیت به مناسبت شهادت سید و سالار شهیدان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و همچنین شهادت مردم بی دفاع و مظلوم غزه ، به استحضار می رساند جمعیت امدادگران ایران و جمعیت امدادونجات در نامه ای سرگشاده به صلیب سرخ جهانی و سازمان ملل خواستار توقف جنایات رژیم صهیونیستی و محاکمه عاملان این جنایت شدند .
همچنین پایگاه اینترنتی امدادگران ایران با تغییر لوگوی سایت حمایت خود را از مردم مظلوم غزه اعلام و خواستار توقف این جنایات شده است .
از کلیه امدادگران و اعضای سایت دعوت به عمل می آید تا با قرار دادن لوگوی حمایتی از مردم غزه به جمع امدادگران حامی توقف جنایات اسراییل بپیوندید.
 

پایگاه اینترنتی امدادگران ایران
http://www.emdadgar.com
---------------------------------------------------
لوگوی حمایتی از مردم مظلوم غزه


غزه تنها نیست

 

 

گروه دانشجویان شهادت طلب


برای اسم نویسی در گردان های استشهادی دانشجویی  و اعلام

آمادگی برای حمایت از غزه

بر روی لینک بالا کلیک کنید 

جایی برای فریاد

برای شهر تنهای غزه برای شهر تنهای غزه

وقتی تراژدی غم بار غزه لبخندها را به اشک مبدل می کند

و سازمان ملل گزارش از فاجعه بار بودن این اتفاق می دهد

سکوت دیوانه وار اعراب صهیونیست ها را گستاخ تر می کند

دولت مردان یا بهتر است بگوییم دولت نامردان غربی به حمایت های همه جانبه اسرائیل ادامه می دهند

پادشاهان عرب برسرسفره هایی مملو از پول نفت و دلارهای غرب به صدور بیانیه اکتفا می کنند

یا حتی هم پای اسرائیل به کشتار مسلمانان و برادران خود در غزه می روند

وقتی غزه تنها می ماند

و همه ی جهان سکوت می کند و انسانیت به فراموشی سپرده می شود

و ردپای اعراب در فاجعه غزه نمایان می شود

سازمان های حقوق بشر فقط به اعلامیه های حقوق بشر!!دل خوش می کنند

بزرگان سازمان ملل کاغذ سیاه می کنند و به توجیه کارهای خود می پردازند

وچه بسیار جنایت هایی که همچنان  مکتوم می ماند...

و باز هم ما سکوت می کنیم...

وباز ادعای مسلمانی می کنیم...

وباز فراموش می کنیم که قرآن می گوید:«واجب است بر شما جنگیدن در حالی که جنگ برای شما سخت باشد.»

و باز شعار می دهیم "ما اهل کوفه نیستیم......."

دیروز کوفیان علی (علیه السلام) را تنها گذاشتند،امروز مسلمانان غزه را.

امروز ما در مقابل غزه خاموش ماندیم،و فرداها آیندگان سکوت ما را نفرین می کنند

آیا واقعا ما مسلمانیم؟

مسلمان تکلیف دارد،مسلمان غیرت دارد،مسلمان دافعه دارد،مسلمان جاذبه دارد، و مهم تر از همه مسلمان وظیفه دارد.آیا واقعا ما مسلمانیم؟؟؟  

 

 

 

 

 

 

 

و این یعنی حقوق بشر... 

و لعنت به این حقوق بشرو سازمان حقوق بشر و حامیان آن... 

حقوق بشری که تنها اسم ؛حقوق بشر؛ را یدک می کشد  

همین ...

برخورد تند هیلاری و اوباما

برخورد تند هیلاری و اوباما

باراک اوباما و هیلاری کلینتون در پرده ای دیگر از رقابتهای انتخاباتی این بار به درگیری لفظی با هم پرداخته و مکالمه تندی را انجام دادند. در عکس اوباما در یک سفر تبلغاتب در کارولینای جنوبی مشاهده می شود. (REUTERS)

وقتی قلم جواب نمی دهد

وقتی که قلم جواب نمی دهد باید این گونه کرد...


درود بر تو...منتظر الزیدی

وقتی عدالت می میرد...

إنّ الله یأمُرکم ... إذا حَکَمتُم بَین النّاسَ أن تَحکُموا بالعَدل

«خداوند به شما امر می کند که وقتی بین مردم قضاوت می کنید به عدالت داوری کنید.»


عدالت از نوع چندم...؟؟؟


آقای رئیس جمهور بارها از فقر نوشتم، چاپ شد، بارها گفتم و باز هم نوشتم اما این قصه درمملکت من کهنه نشد، کاش همراهم می شدید تانشانتان دهم هزاران بچه فقیر تر از آن چه شما دیده اید که چهره های زرد و چشمهای کم سویشان برایتان قصه هزار و یک شب از فقر دارد...

بیایید تا به کوچه هایی برویم که سقف های کوتاهش بوی نم می دهد. بوی نان های کپک زده ای که شام شب بچه ها فقر است از مریضی و رماتیسم زنی برایتان بگویم که سالهاست همسر علیلش گوشه یک انباری پوسیده است از چشم هایی برایتان بنویسم که سالهاست که در اثر کمبود ویتامین و سوء تغذیه دیگر نمی بیند.

بیایید تا به محله هایی ببرم شما را تا بوی تعفن فاضلابها و بوی تند سیمان های پوسیده بوی آجرهای فروریخته تراژدی فقر را برایتان جاودانه کند.

بیایید تا به جاهایی ببرم شما را، بچه های نان خشکه فروش ظهر که می شود از نانهای گونی هایشان می خورند. از چکمه های پاره ای برایتان بنویسم که پاهای دخترکهایمان را خیسانده است بیایید از خستگی پیرمرد موج بافی بگویم که بعد از 80 سال هنوز با پشت خمیده اش می بافد چون او نه بیمه است و نه از بازنشستگی خبری.

زیرزمین هایی ببرم شما را و از روزن های کم نورش چشمان دخترکانی را نشانتان دهم که تار و پود وجودشان در نخ نخ و رج رج نقش قالی محو می شود و سرخی لپ هایشان زیر پاهای برج سازها محو و نابود می شود.

آقای رئیس جمهور راستش را بخواهید آن صحنه که شما را تکان داده است در شهر من عادی عادی است هر روز  می بینم و می گذرم... هر روز آن پیرزن لیف فروش را سر کوچه می بینم که به گمانم تا به غروب هم یک دانه از لیفهایش را هم نفروخته و دست خالی به خانه بر می گردد. البته اگر خانه ای باشد.

بیایید تا خانواده ای را به شما نشان دهم که سه جوان بیکار، بدون سرمایه و پول فقط چشمشان به تکه باغ کوچک پدری است آن هم اگر سرما و گرما آسیبش نرساند و میوه اش را مال خرها مفت نخرند... بیایید از کوچه هایی ردتان کنم که به زور می شود دو نفر پهلو به پهلو با هم راه بروند.

آقای رئیس جمهور من از تهران نمی نویسم از شهری که در این گوشه پرت غرب که سالهای جنگ را در ذهن دارد از بچه های عصبی و بیکار که کودکان جنگ بوده اند از مردمی که با نمره اول در فقر و بیکاری، از شهر دور از قیل و قال پایتخت از کرمانشاه برایتان می نویسم از شهرکها و حاشیه های پر از بیداد و فقر.

آقای احمدی نژاد کاش روزی، هم  در خیابان و هم در کوچه ها شهر من به راحتی قدم زدن در بولیوی می دیدید که فقر در شهر و دیار من داد مردمم را در آورده است و آوار این ویرانی خمیده و تکیده و رنجورشان کرده است. کاش با لباس مبدل به خانه هایی سر می زدید که برایتان از آن صحنه ها تکان دهنده تر بود.

آقای رئیس جمهور بیایید تا من به جاهایی ببرم شما را... که جوانهای خلاق و مستعدش از ترس سایه فقر کوچ کرده اند به آن سوی دنیا تا حداقل در سایه ی مدرکهای قاب گرفتهشان نانی بخورند.

جوانهایی را به شما نشان دهم که پدر معلمش از پس مخارج کلاس های کنکور و پشت کنکور بر نمی آید و استعداد او در کوچه ها و پس کوچه ها هرز رفته است.

نگویید... ندیده اید می دانم که می دانید.

کاش در کوچه های شهر من هم مثل خیابان های بولیوی راه می رفتید و می دیدید...